هشتمین رویداد اجایلکافهگپ
8th Agile Cafe Gap Event
تفکر کشف و حل مسئله در تیم اسکرامی
روایت و تحلیل هشتمین رویداد کافه اجایل گپ
در هشتمین رویداد اجایل کافه گپ، جمعی از متخصصان و علاقهمندان به دنیای چابک، پدرام کشاورزی، مریم عیوضی، آنا محیط، پریسا زراعتی و علی سخایی، گرد هم آمدند تا دربارهی یکی از بنیادیترین مهارتهای تیمی در محیطهای اجایل گفتوگو کنند:
چگونه مسئله را در تیم کشف کنیم پیش از آنکه آن را حل کنیم.
جلسه در فضایی صمیمی اما تحلیلی برگزار شد. شرکتکنندگان با اشتراک تجربه های واقعی از تیمهای اسکرامی، تلاش کردند نگاهی عمیقتر به فرآیند مواجهه با چالشها، آسیبها و سوالهای بنیادین تیمی بیندازند.
بخش اول: بازتعریف مفاهیم بنیادین — از سؤال تا آسیب
رویداد با گفتوگویی آغاز شد که به ظاهر ساده اما از نظر فکری بسیار عمیق بود:
تفاوت میان سؤال، مسئله، چالش و آسیب چیست؟
در جریان گفتوگوهای گروهی، شرکتکنندگان به این نتیجه رسیدند که بسیاری از تصمیمهای شتابزده در تیمها، از همین عدم تمایز میان این مفاهیم سرچشمه میگیرد.
در نهایت، جمعبندی بحث چنین بود:
سؤال همیشه نشانهی وجود مشکل نیست؛ گاهی فقط ابزاری برای درک بهتر موقعیت است.
مسئله زمانی پدید میآید که تیم با مانعی واقعی روبهرو میشود و باید تصمیم بگیرد چگونه عمل کند.
چالش الزاماً مشکل نیست؛ گاهی فرصتی است برای رشد و تغییر.
آسیب نتیجهی نادیده گرفتن مداوم مشکلات است؛ چیزی که بهتدریج بر فرهنگ یا روح تیم اثر میگذارد.
شرکتکنندگان سپس به یک چرخهی مفهومی رسیدند:
هر سؤال، زمینهساز کشف یک مسئله است؛ هر مسئله، چالشی برای رشد ایجاد میکند؛ و هر آسیب، دعوتی است برای بازنگری در فرهنگ تیم.
این نگاه، جوهرهی تفکر اجایل را بازتاب میداد: چرخهای پیوسته از مشاهده، پرسش، یادگیری و بهبود.
بخش دوم: کشف واقعی مسئله؛ فراتر از آنچه شنیده میشود
در ادامه، بحث به مصداقهای واقعی رسید. یکی از اعضا تجربهی خود را از ورود به تیمی روایت کرد که در ظاهر منسجم بود اما در عمق، شکافهای ارتباطی جدی داشت.
اعضای تیمش عملاً به دو گروه تقسیم شده بودند و فضای گفتوگو آمیخته با کنایه و بیاعتمادی بود.
او تعریف کرد که در ابتدا وسوسه داشت بلافاصله مداخله کند، ولی آگاهانه تصمیم گرفت فقط مشاهده کند.
چند اسپرینت را صرف دیدن الگوهای رفتاری کرد؛ جلسات را شنید، مستندات را مرور کرد و صرفاً «دید.»
در گام بعد ،جلسات تکبهتک با اعضای تیم برگزار کرد. در این گفتگوها، افراد بدون ترس از قضاوت حرف زدند و از دل همین حرفها، ریشهی اصلی مشکلات بیرون آمد.
او گفت در جلسات گروهی نیز زمانی که کنایه یا طعنهای مطرح میشد، به جای بیتوجهی، با پرسشی ساده پاسخ میداد:
«منظورت دقیقاً چه کسی یا چه موقعیتی است؟»
همین شفافسازی تدریجی، فضا را از حالت پنهان و تدافعی به سوی گفتوگوی مستقیم برد.
پس از مدتی، تیم یاد گرفت اختلاف نظر را محترمانه بیان کند و از کنایه و پیش داوری فاصله بگیرد.
در ادامه، چند نفر دیگر از حاضران نیز تجربههای مشابهی از تیمهای خود گفتند. جمعبندی مشترک بحث این بود:
در فرهنگ اجایل، اقدام مؤثر از مشاهدهی بیقضاوت آغاز میشود ، و گفتگوهای تکبهتک، کلید درک واقعیت پنهان در روابط تیمی هستند.
بخش سوم: از مشاهده تا مستندسازی یادگیری
در بخش بعد، تسهیلگر جلسه بر اهمیت ثبت و مستندسازی فرآیند کشف و حل مسئله تأکید کرد.
هدف از مستندسازی، صرفاً گزارشدهی نیست؛ بلکه ایجاد حافظهی یادگیرنده برای تیم است.
او اشاره کرد که برای هر مسئله، لازم است تیم مراحل زیر را طی کند و ثبت نماید:
مشاهدهی وضعیت فعلی و نشانههای رفتاری یا دادهای
صور تبندی پرسشها و فرضیهها دربارهی ریشههای مسئله
ثبت اقدامات انجام شده و واکنشها
ارزیابی اثر هر اقدام و مرور بازخوردها
با ثبت این مسیر، تیمها در مواجهه با چالشهای بعدی، تجربهی قبلی را مبنای تصمیم گیری آگاهانه قرار میدهند.
مستندسازی، حافظهی جمعی تیم است؛ بدون آن، هر بهبودی موقتی خواهد بود.
بخش چهارم: ماندگاری در سازمان؛ سلامت یا رکود ؟
در بخش پایانی جلسه، بحث به سمتی جالب رفت. یکی از شرکتکنندگان پرسید:
آیا ماندگاری طولانی در سازمان نشانهی موفقیت است یا رکود؟
برخی گفتند ماندگاری نتیجهی ارزشگذاری، امنیت روانی و حس تعلق است.
اما عدهای دیگر معتقد بودند گاهی همین ماندگاری، ناشی از ترس از تغییر یا ساختارهای کنترلی است.
جمعبندی بحث چنین بود:
ماندگاری، زمانی سالم است که همراه با بازآفرینی و یادگیری باشد؛ در غیر این صورت، به سکون و رکود فرهنگی تبدیل میشود.
این گفتگو در امتداد موضوع اصلی جلسه قرار گرفت:
حتی در پایدارترین تیمها نیز اگر چرخهی مشاهده، پرسش و یادگیری متوقف شود، رشد جای خود را به تکرار میدهد.
بخش پنجم: جمعبندی و برداشت نهایی
در پایان رویداد، شرکتکنندگان به درکی مشترک رسیدند:
«تفکر کشف و حل مسئله» نه مجموع های از ابزارها و متدها، بلکه یک نگاه فرهنگی است — نگاهی که بر مشاهده ، شنیدن و فهم عمیق پیش از اقدام تأکید دارد.
یکی از جملات کلیدی جلسه چنین بود:
در تیم جدید، اسکرام مستر باید ابتدا شنونده باشد، نه راهحلدهنده
در نهایت، همه بر این باور بودند که در اجایل، چالش دشمن نیست، بلکه فرصتی برای رشد و یادگیری جمعی است.
حل مسئله در این رویکرد، نه پایان مسیر، بلکه آغازی برای درک عمیقتر تیم از خودش محسوب میشود.






