در این قسمت در مورد این سوال بحث میکنم که آیا میتوان با اسکرام به شکل Best Practice برخورد کرد؟ یعنی به نوعی از پیاده سازی رسید که بتوان قسم خورد در هر شرایطی کار میکند؟
اجرا: پدرام کشاورزی، اسکرام مستر حرفه ای
تدوین: پانتهآ شهریاری
سلام و درود به همهی شنوندگان عزیز.
من پدرام کشاورزی هستم و با یکی دیگر از قسمتهای «اجایلگپ» همراه شما.
در این اپیزود میخواهیم دربارهی موضوع Best Practices در اسکرام صحبت کنیم. اجازه بدهید بحث را با چند پرسش آغاز کنم:
آیا میتوان از اسکرام «Best Practice» استخراج کرد، آن را مستند نمود و بعد همان نسخه را روی یک تیم دیگر اجرا کرد و انتظار داشت همان نتیجه به دست بیاید؟
فرض کنید تیمی در اختیار دارید. بعد از کلی تجربه و کلنجار، اسکرام را بهخوبی در آن پیادهسازی کردهاید و حتی تعدادی روش دیگر را هم با آن ترکیب نمودهاید. حال سازمان از شما میخواهد همین کار را با یک تیم دیگر انجام دهید. آیا میتوانید همان فرایند را دقیقاً کپی کنید و منتظر همان نتیجه باشید؟
احتمالاً پاسخ شهودی شما «نه» است. اما دقیقتر که نگاه کنیم، پاسخ واقعی «نمیدانم» است. چرا؟ چون وابسته به عوامل بسیاری است:
اعضای تیم جدید چه کسانی هستند و چه میزان با اسکرام آشنایی دارند؟
دغدغههایشان با تیم قبلی یکی است یا متفاوت؟
محصولی که روی آن کار میکنند از نظر پیچیدگی مشابه محصول قبلی است؟
ارزشها و باورهای حاکم بر تیم تا چه حد با ارزشها و تئوری اسکرام سازگار است؟
این پرسشها نشان میدهد که پیادهسازی اسکرام موضوعی پیچیده است و نمیتوان یک نسخهی واحد برای همه پیچید.
اینجا باید بین Practice و Best Practice تفاوت قائل شویم. «Best Practice» روشی است که در هر شرایطی جواب بدهد. اما در فضای پیچیده چنین چیزی وجود ندارد. آنچه داریم Emergent Practices یا «روشهای پدیدارشونده» است؛ یعنی روشهایی که در جریان کار و با آزمون و خطا ظاهر میشوند. آنها را امتحان میکنیم، اگر کارآمد بودند ادامه میدهیم و اگر نه، روش دیگری را جایگزین میکنیم.
برای روشنتر شدن موضوع، برگردیم به اپیزود ۲۴؛ جایی که دربارهی چارچوب Cynefin صحبت کردیم. یادمان هست که گفتیم Best Practiceها تنها در مسائل Clear (واضح) کاربرد دارند. اما در مسائل Complex (پیچیده) جایی برای Best Practice وجود ندارد؛ اینجا نیازمند آزمایش، بازرسی و انطباق هستیم.
پس وقتی سازمانی در واحد PMO فهرست بلندبالایی از «Best Practices در اسکرام» تهیه میکند، یا اساساً در حال انجام کاری بیهوده است، یا اینکه موضوعی که با آن مواجهاند واقعاً پیچیده نیست و بنابراین شاید نیازی هم به اسکرام نداشته باشند.
برای مقایسه: در کارهای عملیاتی و تکرارپذیر (Operational Work) مستندسازی دقیق منطقی است؛ مثلاً در بانک، برای افتتاح حساب یا واریز پول، قدمبهقدم همهچیز مشخص است و تغییر چندانی هم در طول زمان رخ نمیدهد. اما در اسکرام که با مسائل پیچیده سروکار دارد، چنین انتظاری غیرواقعی است.
در جمعبندی، هدف این اپیزود این بود که توضیح بدهیم چرا نمیتوان نسخهی پیادهسازی موفق اسکرام در یک تیم را عیناً به تیم دیگر تعمیم داد. اسکرام برای محیطهای پیچیده طراحی شده و در این فضاها باید به سراغ Emergent Practices برویم؛ روشهایی که در جریان تجربه پدیدار میشوند.
این موضوع همچنین در کتاب Fixing Your Scrum هم مطرح شده و میتوانید جزئیات بیشتری را در فصلهای ابتدایی آن مطالعه کنید.
خوشحال میشوم نظرها و تجربههای خودتان را با ما به اشتراک بگذارید. «اجایلگپ» از طریق Castbox، لینکدین، اینستاگرام و تلگرام با شما در ارتباط است. مطمئن باشید همهی پیامها بررسی و پاسخ داده میشوند؛ شاید دیر و زود داشته باشد، اما سوختوسوز هرگز.
روز خوبی داشته باشید و تا دیداری دیگر، بدرود.
اجایل گپ را میتوانید از طریق شبکههای اجتماعی لینکدین، اینستاگرام و تلگرام دنبال کنید