از این قسمت Anti-pattern های مربوط به پیاده سازی مسئولیت مالک محصولی رو شروع میکنیم. بعد از مرور هدف ایجاد این مسئولیت سراغ این سوال میرویم که آیا استخدام چند مدیر محصول برای یک محصول اتفاق سازنده ای هست یا خیر؟
تجربه شما چیست؟ آیا سازمان شما با همین رویه پیش میرود؟ به نظرتان این رویکرد چه مزایا و معایبی دارد؟
اجرا: پدرام کشاورزی، اسکرام مستر حرفه ای
تدوین: پانتهآ شهریاری
اجایل گپ را میتوانید از طریق شبکههای اجتماعی لینکدین، اینستاگرام و تلگرام دنبال کنید.
خلاصه متن اپیزود
سلام و درود به همگی. من پدرام کشاورزی هستم و با قسمت دیگری از پادکست اجایل گپ همراه شما هستم. این قسمت، قسمت ۳۵ است و طبق روالی که در چند اپیزود قبل شروع کردیم، قرار است بر اساس مسیری که کتاب "Fixing Your Scrum" تعیین کرده، بد پرکتیسهایی که هنگام پیادهسازی فریمورک اسکرام وجود دارد را مرور کنیم.
تا اینجا کلیاتی را در مورد این مرور کردیم که چطور سازمانها مانع پیادهسازی درست اسکرام میشوند؛ هم از نظر فرهنگی که در سازمان وجود دارد و هم از نظر mindset ای که انتخاب میکنند. در این اپیزود قرار است به یکی از مسئولیتهای مهمی بپردازیم که میتواند روی محصولی که قرار است تولید شود و ارزشی که به مشتریها تحویل میدهد، اثر بگذارد.
مدیر محصول کیست؟ وظیفهی اصلی او چیست؟ چطور آنرا انجام میدهد؟
قبل از اینکه به بد پرکتیسهای رایج بپردازیم، لازم است مروری کنیم که مدیر محصول چه کسی است و چه مسئولیتی دارد. باید تصور مشترکی در مورد تعریف و مسئولیتهای مدیر محصول داشته باشیم. اصلیترین مسئولیت مدیر محصول این است که کاری کند تا محصولش بیشترین ارزش را به مشتریها ارائه دهد. این هدف با مهارتی به نام مدیریت بکلاگ محصول (Product Backlog Management) انجام میشود که شامل دو ابزار کلیدی است:
تمرکز روی محتوای بکلاگ محصول: مدیر محصول میتواند با تمرکز روی آیتمها و ویژگیهایی که به بکلاگ اضافه میکند، ارزش محصول را حداکثر کند.
ترتیبدهی آیتمها: مدیر محصول باید آیتمها را بر اساس ارزشی که ایجاد میکنند، مرتب کند. آیتمهایی که ارزش بیشتری دارند، بالاتر قرار میگیرند و تیم اسکرام از همان بالا آنها را انتخاب میکند تا حداکثر ارزش ایجاد شود.
چرا سازمانها تصمیم به استخدام چند مدیر محصول برای یک محصول میگیرند؟
حالا بریم سراغ یکی از رایجترین و اصلیترین آنتی پترنهایی که در سازمانها میبینیم: بسیاری از شرکتها و سازمانها به جای اینکه یک مدیر محصول استخدام کنند، چندین مدیر محصول استخدام میکنند تا روی یک محصول کار کنند. در راهنمای اسکرام به وضوح گفته شده که هر بکلاگ محصول یک مدیر محصول دارد و کل سازمان باید به تصمیمات او احترام بگذارد.
اما چرا سازمانها چنین تصمیمی میگیرند؟ دلایل مختلفی میتواند وجود داشته باشد. لطفاً دلایلی که به ذهنتان میرسد را کامنت کنید. من دو دلیل عمده را میتوانم اشاره کنم:
سابقه سازمان: برخی سازمانها تصور میکنند که یک نفر نمیتواند مدیریت بکلاگ محصول را به تنهایی انجام دهد، زیرا این کار شامل تعامل با مشتریها، کارهای تکنیکال و تحلیل بازار است.
تقسیم اطلاعات: برخی سازمانها اعتقاد دارند که نباید همه اطلاعات را یک نفر داشته باشد، زیرا اگر آن فرد سازمان را ترک کند، سازمان دچار مشکل میشود.
عواقب مدیریت یک محصول توسط چند مدیر محصول چیست؟
حالا فرض کنیم که این ایده درست است و چندین مدیر محصول استخدام شدهاند. در این صورت، یک کمیتهای از مدیر محصولهای مختلف داریم که هر کدام از جنبههای مختلف محصول صحبت میکنند و هیچکدام آتوریتی نهایی را ندارند. این باعث میشود که تصمیمگیریها به لایههای بالاتر سازمان منتقل شود و در نهایت یک نفر که تخصص لازم را ندارد، تصمیمگیری کند.
این نتیجهای است که با آن مواجه میشویم: تلاشهای زیادی انجام میشود، اما در نهایت تصمیمگیری به درستی انجام نمیشود و ارزش حداکثری برای مشتری ایجاد نمیشود. اگر یک مدیر محصول برای یک محصول وجود داشته باشد، تیم دولوپ با قاطعیت میداند که مهمترین آیتمها که بیشترین ارزش را برای مشتری دارند، توسعه داده میشوند.
به عنوان مثال، اگر یک ویژگی خلاقانه در قسمتی از محصول ایجاد شود، تاثیرش روی بقیه جاها هم دیده میشود و اگر لازم باشد، تغییرات لازم در آنجاها هم اعمال میشود تا ارزشی که به مشتریها ارائه میدهیم، تمام و کمال باشد. این دید جامع به تیم اسکرام و ذینفعان کمک میکند تا بهترین تصمیمات را بگیرند.
مدیر محصول میتواند به راحتی فیدبک همه ذینفعان و مشتریها را جمعآوری کند، آنها را تحلیل کند و در نهایت یک تصمیم واحد و سریع بگیرد. اما راه حل این مشکل چیست؟ چطور میتوانیم این آنتی پترن را برطرف کنیم؟
چطور میتوانیم مشکل داشتن چند مدیر محصول برای یک محصول را برطرف کنیم؟
یکی از اصلیترین مواردی که باید انجام دهیم، پیدا کردن شخصی است که بودجه را تعیین میکند و تصمیمات نهایی را میگیرد. بعد از پیدا کردن این شخص، باید چندین جلسه با او برگزار کنیم و مشکلات را توضیح دهیم. این شخص در حقیقت همان مدیر محصول واقعی ما است که تصمیمات نهایی را میگیرد.
باید به او توضیح دهیم که چرا داشتن چندین مدیر محصول مشکلساز است و مثالهایی از تجربیات خودمان یا دیگران را به او نشان دهیم. هدف این است که او بتواند مشکلات را تصور کند و درک کند که این وضعیت به ضرر سازمان است و باید تغییر کند.
این کار ممکن است با یک بار جلسه حل نشود و نیاز به استمرار و شجاعت دارد. اما مطمئن باشید که با تلاش و مداومت میتوانید این مشکل را حل کنید و یک مدیر محصول مناسب برای محصول خود پیدا کنید.
بسیار عالی، ممنونم که این اپیزود را گوش دادید. امیدوارم که اگر با چنین چالشی در سازمان خود روبرو هستید، این اپیزود به شما کمک کرده باشد که مسئله را بهتر درک کنید و بتوانید تغییرات لازم را اعمال کنید. لطفاً فیدبکهای خود را در مورد این اپیزود و اپیزودهای دیگر با من در میان بگذارید. کانالهای ارتباطی من شامل کست باکس، لینکدین، اینستاگرام و تلگرام است. ممنونم و امیدوارم روز خوبی داشته باشید. تا درودی دیگر، بدرود.
Share this post